انوری (مقطعات)/در حدود ری یکی دیوانه بود

انوری (مقطعات) از انوری
(در حدود ری یکی دیوانه بود)
  در حدود ری یکی دیوانه بود سال و مه کردی به سوی دشت گشت  
  در تموز و دی به سالی یک دو بار آمدی در قلب شهر از طرف دشت  
  گفتی ای آنان کتان آماده بود زیر قرب و بعد ازین زرینه طشت  
  قاقم و سنجاب در سرما سه چار توزی و کتان به گرما هفت و هشت  
  گر شما را با نوایی بد چه شد ورچه ما را بود بی‌برگی چه گشت  
  راحت هستی و رنج نیستی بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت