انوری (مقطعات)/ربع مسکون آدمی را بود دیو و دد گرفت
ربع مسکون آدمی را بود دیو و دد گرفت | کس نمیداند که در آفاق انسانی کجاست | |||||
دور دور خشکسال دین و قحط دانشست | چند گویی فتح بابی کو و بارانی کجاست | |||||
من ترا بنمایم اندر حال صد بوجهل جهل | گر مسلمانی تو تعیین کن که سلمانی کجاست | |||||
آسمان بیخ کمال از خاک عالم برکشید | تو زنخ میزن که در من گنج پنهانی کجاست | |||||
خاک را طوفان اگر غسلی دهد وقت آمدست | ای دریغا داعی چون نوح طوفانی کجاست |