بیانیه‌های جبهه ملی ایران (۱۳۸۸)

تعطیل دفتر نمایندگی حقوق بشر محکوم است[۱]

ویرایش

یکی از اقدامات ناروای اخیر دولت جمهوری اسلامی قفل زدن به دفتر نمایندگی حقوق بشر در ایران و پراکنده ساختن دعوت شدگان به این دفتر واهانت به خانم شیرین عبادی برنده جایزه جهانی صلح نوبل ومسئول دفترنمایندگی سازمان حقوق بشراست.

این عمل ناشایست و شرم‌آور نشان‌دهنده آنست که جمهوری اسلامی علاوه براین که به موضوع حقوق بشر هیچ توجه واعتنائی ندارد نسبت به آن حالت خصمانه و قیافه دشمنانه به خود گرفته و دست به کاری می‌زند که در دنیای امروز بسیارقبیح و ناستوده است. جبهه ملی ایران این کار نسنجیده را که حاکی ازخودکامگی مطلق و منادی استبداد است محکوم میکند وآن را مخل امنیت ملی و مخالف مصالح کشور و مایه‌ی اعتراض آزادیخواهان به ویژه جوانان می‌شناسد.

تهران- جبهه ملی ایران

بتاریخ۱۲ دیماه ۱۳۸۷

من فقط و فقط عضو جبهه ملی ایران هستم[۲]

ویرایش

دکتر سید حسین موسویان : من فقط و فقط عضو جبهه ملی ایران هستم

هموطنان عزیز

در بیانیه‌ای که امروز (۵/۳/۸۸ ) بعنوان اعلام تاسیس جمعیتی بنام « همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر »در سایتهای اینترنتی انتشار یافته است نام اینجانب جزو هیئت موسسین درج گردیده است . بدینوسیله به اطلاع هموطنان ارجمند میرسانم که اینجانب در تاسیس این جمعیت هیچگونه مشارکتی نداشته و ندارم و از آنجا که دموکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر و سایر اصول اعتقادی ذکر شده برای این جمعیت همان اصول اعتقادی جبهه ملی ایران است کلا نیازی به تاسیس چنین جمعیتی نمیبینم .

اینجانب فقط و فقط عضو جبهه ملی ایران و تابع تصمیمات شورای مرکزی آن هستم .

تهران – دکتر سید حسین موسویان

رئیس هیئت اجرائیه و مسئول تشکیلات جبهه ملی ایران

۵/۳/۸۸

به مناسبت سالروز ولادت زنده یاد دکتر محمد مصدق[۳]

ویرایش

بانوان و آقایان اعضاء و هواداران جبهه ملی ایران

برگزار کنندگان گردهم آیی

با سلام و درود از اینکه به مناسبت سالروز ولادت زنده یاد دکتر محمد مصدق «۲۹ اردیبهشت» انجمنی برای گرامیداشت این روز خجسته برگزار خواهید فرمود مراتب تمجید و تقدیر شورای مرکزی جبهه ملی ایران را بدین وسیله به آگاهی آن جنابان محترم میرسانم و توفیق همگان را در اجرای نیات وطنخواهانه از خداوند خواستارم .

تهران- از طرف شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران

ادیب برومند

۱۵/۳/۸۸

پنجاه و هفتمین سالروز قیام ملی سی تیر را گرامی میداریم[۴]

ویرایش

طبق سنت همه ساله عصر روز سی ام تیر بر سر مزار شهدای قیام ملی سی تیر در ابن بابویه حضور یافته تربت پاک آن شهدای گرانقدر را گلباران میکنیم . وسیله رفت و برگشت راس ساعت ۳۰/۴ بعد از ظهر روز سه شنبه ۳۰/۴/۸۸ در میدان هفت تیر روبروی مسجد الجواد مهیاست .

کمیته تشکیلات جبهه ملی ایران – استان تهران

۲۴/۴/۸۸

جمهوری اسلامی با برگزاری مراسم ۳۰ تیر با خشونت برخورد کرد[۵]

ویرایش

سالهاست که عصر روز سی ام تیر اعضای شورای مرکزی و نمایندگان سازمانهای جبهه ملی ایران در میدان هفت تیر تجمع پیدا کرده و از آنجا به ابن بابویه بر سر مزار شهدای سی ام تیر میروند و با نثار گل نسبت به شهدای گرانقدر سی تیر ادای احترام میکنند اما امروز ۳۰/۴/۸۸ ساعت ۵/۴ بعدازظهر هنگامیکه اعضای جبهه ملی به میدان هفت تیر و مقابل مسجد الجواد میامدند با صحنه یک شهر اشغال شده و با صدها نیروی انتظامی و بسیجی و لباس شخصی مواجه میشدند که اجازه توقف به هیچکس نمیدادند و با خشونت هر چه تمامتر افراد را متفرق میکردند و به اتوبوس هایی هم که برای رفتن به ابن بابویه تهیه شده بود اجازه توقف در میدان داده نشد و تعداد زیادی از مردم را که برای همگامی با اعضای جبهه ملی به میدان هفت تیر آمده بودند مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار دادند از سوی دیگر پس از برخورد حکومت با این مراسم مسالمت آمیز عده ای از اعضاء جبهه ملی بطور انفرادی و با اتوموبیل های خود به ابن بابویه رفتند که تعدادی از آنها به هنگام خروج از محوطه مزار شهدای ۳۰ تیر توسط نیروهای انتظامی بازداشت شدند که در میان بازداشت شدگان آقایان اصغر فنی پور ، مهندس حسین عزت زاده ، ناصر کمیلیان ، حسین ریاحی ، علی قادری ، محمدعلی رباطی ، دکتر حسین مجتهدی و چند نفر دیگر دیده میشدند .

شامگاه ۳۰/۴/۸۸

روابط عمومی جبهه ملی ایران

صد سال بعد از گذشت انقلاب مشروطیت و مبارزه برای آزادی و عدالت[۶]

ویرایش

صد سال بعد از گذشت انقلاب مشروطیت و مبارزه برای آزادی و عدالت ، مردم ایران هنوزبرای تحقق الفبای اولیه دموکراسی و آزادی با نظام استبدادی مذهبی در جدال می باشند.

در زمانیکه که نظام های استبدادی خودکامه حاکم بر اکثر جوامع بشری بودند و ارزش های انسانی برای حاکمان معنا و مفهومی نداشت و در فرایند جنگ ها سرنوشت سکنه کشور مغلوب غالبا در کشتارجمعی ،یا اسارت جمعی و بردگی خلاصه می شد ، مدیران و مدبران سرزمین ایرانی ما بنیانگذار نظم و نسقی جدید مبتنی بر همزیستی اجتماعی– فرهنگی ، تساهل و سازگاری نژادی و آزادی مذهبی بودند. آئینی که در حدود یک هزار سال دوام داشت. اما پس از آنکه جامعه ایران در فراز و نشیب های سیاسی و اجتماعی در معرض تهاجم های پی در پی اقوام بادیه نشین و عشیره نشین قرار گرفت و مقهور نظام های استبدادی گردید ، با مبانی دو فرهنگ متفاوت و ستیزه جو روبرو گردید : یکی مبتنی بر فرهنگ تک – بعدی و خودکفا و متعارض با فرهنگ چند بعدی ایرانی و نفی کننده و عقیم کننده ارزش های متفاوت آن ، دیگری مبتنی بر فرهنگی نهیلیستی ( نیست گرایی ) که با مفاهیم همزیستی و همکاری بیگانه بوده و امنیت واقعی خود را در نابودی مخالفین جستجو می کرد .گو اینکه در گذر زمان اندیشمندان ایرانی به ویژه دیوانسالاران موفق شدند تا حدودی مهاجمان را به ارزش های اجتماعی و سیاسی خود فرهیخته سازند ، ولی از سوی دیگر جامعه ایرانی وارث آئین ها و قوانین شوم و غیر انسانی حکام مهاجم از لحاظ مدیریت و اداره جامعه گردید . بطوریکه رویه و تصمیمات خودسرانه آنان به ویژه در امور کیفری مانند قتل عام ، شکنجه ، مکحول نمودن بینایی ، قطع و جرح اعضای بدن و غیره اثرات خاص خود را در رویه و روش استبدادی حکام بعدی به ارث گذاشت .

تاسف بارترآنکه از آغاز قرن نوزدهم که ایران عملا در طیف دیپلماسی ، سیاسی و اقتصادی غرب و مظاهراستثماری آن قرار گرفت ، حکام وقت به سبب اتصاف به سرشتی ژانوسی استبدادی و استعمار پذیری ، بیش از پیش در ایفای وظایف و مسئولیت های ملی و تاریخی خود ناتوان و آسیب پذیر شدند . چنانکه در طول یکصد و سی سال حکومت استبدادی آنها ، ناتوانی آنان در عرصه های گوناگون نه تنها منجر به از دست رفتن سرزمین هایی در شمال ارس و اترک ، مشرق و جنوب شرقی و شمال غربی شد ، بلکه در نیمه دوم قرن مزبور مجبور به پذیرش معاهدات تجاری مخرب اقتصاد داخلی و واگذاری امتیازات مشابه و رقابتی به دو قدرت استعماری زمان یعنی انگلستان و روسیه شدند.

مجموعه این ناکامی ها و نافرجامی ها در عرصه های اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و اجتماعی موجب گردید که نواندیشان ، آزاد اندیشان ، آگاهان و فعالان سیاسی برای برون رفت از نظام استبدادی و استعمار زده وقت ، تغییر وضع موجود و استقرار قانون را به معنای روز خود تبلیغ و تجویز نمایند . روندی که زمینه ساز جنبش مردم ایران برای نیل به آزادی و عدالت خواهی گردید که فرآیند آن انقلاب مشروطیت و پیروزی آن شد . بی شک این رویداد در زمانی که در دو قاره آسیا و آفریقا فقط شش کشور ظاهرا مستقل ( ژاپن ، چین ، ایران ، عثمانی ، حبشه ، لیبریا ) وجود داشت ، از اهمیت خاصی برخوردار بوده واحتمالا بنحوی در انقلاب ۱۹۰۸ ترک های جوان و انقلاب مشروطه ۱۹۱۱ چین موثر بوده است .

با اینکه دولت مشروطه تنها پس از یک سال با مشکلات ، محدودیت ها و تحمیلات قدرت های استعماری از جمله عهدنامه ۱۹۰۷ ( ناظر به تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ ) ، استبداد صغیر ، دوران فترت و بالاخره اشغال ایران در جنگ بین الملل اول مواجه گردید، ولی نمایندگان منتخب ملت ایران تا مجلس چهارم در حفظ و دفاع از منافع و مصالح جامعه ایران صادقانه کوشا بودند .

دریغا که پس از اتمام جنگ بین الملل اول اگر چه نظم نوین جهانی در محدوده میثاق جامعه ملل به ویژه اصل آزادی تعیین سرنوشت مردم از یکسو و بروز انقلاب اکتبر روسیه از سوی دیگر به ویژه پس از نا فرجامی و ناکامی وقوع انقلاب کارگری در اروپا و چرخش از استراتژی انقلابی به استراتژی دفاعی و درون گرا بعد از ۱۹۱۹ ، که فضا را برای رشد و تحقق ارزش های مشروطیت فراهم نموده بود ولی جامعه ایران با کودتای استبدادی ۱۹۲۱ و استقرار مجدد حکومت استبدادی مواجه گردید . گواینکه در دوره بیست ساله نظام استبدادی اقداماتی در زمینه نوسازی جامعه انجام گرفت ولی نظام مشروطیت عملا تعطیل و آزادی مورد نظر ملت در محاق نظام استبدادی وقت قرار گرفت .اگرچه در طول جنگ بین الملل دوم و بعد از آن در مقاطعی به ویژه دوران سه ساله نهضت ملی کردن نفت ، جامعه ایران از برخی اصول و مضامین آزادی از جمله آزادی بیان ، قلم ، مطبوعات ، احزاب ، تجمعات ، و نقش فعال قوه مقننه بهره مند گردید اما نهضت ملی شدن صنعت نفت با تمام اثرات فراگیر داخلی و خارجی آن مقهور کودتای ننگین ۲۸ مرداد گردید و بار دیگر استبداد در کسوت مشروطیت به حیات خود ادامه داد .

دریغ و درد آنکه در زمانیکه ارزش های جهان شمول بشری مندرج در منشور ملل متحد ، اعلامیه جهانی حقوق بشر ، میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی سر لوحه قوانین اساسی بسیاری ازکشورها قرار گرفته بود و در پرتو جنبش های استقلال طلبانه و آزادیخواهانه تعداد کشورهای مستقل آسیایی و آفریقایی از شش کشور به بیش از یک صد کشور افزایش پیدا کرده بود و مردم ایران که از فرایند مشروطیت استبداد زده به رنج و درد آمده بودند برآن شده بودند که در پرتو جنبش همگانی ۱۳۵۷ نظم نوینی را بر اساس آزادی ، مردم سالاری و حکومت قانون بنا نمایند ، ولی غافل از اینکه این انتظارات دولت مستعجلی بیش نبود واز درون و لابه لای حوادث پیش آمده چون گروگان گیری ، جنگ تحمیلی هشت ساله و غیره استبداد مذهبی با تمام ویژگی هایش در مقام چالشگری نسبت به حقوق بشر و آزادی های اساسی برآمد. جویندگان مردم سالاری و حکومت قانون یا به حاشیه رانده شدند و یا در زندان ها جای گرفتند و برخی نیز مجبور به جلای وطن گردیدند و اسف بارتر اینکه اصلاح طلبان و طالبان تغییرات مسالمت آمیز برخاسته از دورن همین نظام مذهبی نیز بتدریج سرنوشتی مشابه غیر خودی های اعلام شده پیدا نمودند .مردم ایران با صد سال تجربه پای صندوق رفتن حضور در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را امری ضروری برای رفع نا بسامانی ها و نارسائی های موجود در امور داخلی و خارجی و پایان دادن به ادامه وضع موجود تشخیص دادند و به این امید که با شرکت درانتخابات به این مقصود مهم دست می یابند در آن شرکت نمودند.

غافل از اینکه فرآیند انتخابات مورد بحث از قبل بنفع نامزد مورد نظر نظام که شکستش قطعی بنظر می رسید تنظیم و مهندسی شده بود و به طرزی ناشیانه ، عجولانه و نابخردانه پیروزی کاندیدای نظام حاکم اعلام شد . وقتی حکومت انحصار طلب و تمامیت خواه با اعتراض آرام ، مسالمت آمیز ، قانونمند و متمدنانه میلیونی مردم روبرو می گردد به اقتضای طبیعت استبدادی اش در مقام سرکوبی معترضان قانونمند برآمده به ضرب و شتم ، زندان ، شکنجه و کشتار آنان دست می یازد . اقداماتی که نه تنها انزجار داخلی بلکه اعتراض و انتقاد جهانی را در پی داشته است .

شگفت آنکه در آستانه روز ۱۴ امرداد که یاد آور روز غرور آفرین پیروزی انقلاب مشروطیت و فداکاری های شهدای راه آزادی و عدالت است ، مردم ایران پس از گذشت یک صد سال از این وریداد هنوز برای تحقق الفبای اولیه آزادی و دموکراسی با نظام استبدادی مذهبی روزدر مبارزه هستند. آنهم در شرایطی که خواست ها ، درخواست ها ، و استدلال های مسالمت آمیز و قانونمند آنها با واکنش های خشونت آمیز مواجه می شود . اسف بارتر اینکه درآستانه روز ۱۴ امرداد که یاد آور پیام آزادی و آزادگی پدران آنهاست و ظاهرا می بایست با شادمانی و شادی برگزار گردد ، مردم ایران باید شاهد مراسم تحلیف فردی باشند که منصوب فرایند شمارش مخدوش آرای انتخابات و احراز کننده غیر مشروع مقام ریاست جمهوری است و بدین ترتیب جو ارعاب ، اخافه ، خشونت و کشتار جاری با این رویداد نامیمون رقم زده می شود . غافل از اینکه مردم ایران با الهام و پیام برگرفته از ندای آزادی و عدالت خواهی پدران خود در یک صد سال گذشته و با اعتقاد و پای بندی به ارزش های جهانشمول حقوق بشر و آزادیهای اساسی و تعهدات بین المللی ناشی از آن ، قویا در راه تحقق آزادی و مردم سالاری کوشا بوده و برآن هستند که جنبش آزادیخواهی را به سر منزل مقصود یعنی استقرار دموکراسی و حقوق بشر و حکومت قانون برسانند .

جبهه ملی ایران ضمن تاکید به همبستگی هر چه بیشتر صفوف کنشگران آزادی و مردم سالاری آنها را به ادامه اعتراضات آرام و مسالمت آمیز برای پایان دادن به وضع خفقان آور موجود و مظاهرغیرانسانی آن فرا می خواند و بر این باور است که رودهای کوچک و متفرق مقاومت و مبارزه مردم سرانجام چون سیل به دریای خروشان آزادی می پیوندند.

تهران – جبهه ملی ایران

توضیح روابط عمومی جبهه ملی ایران (امضای جبهه ملی ایران تحت عنوان «دولت در سایه»)[۷]

ویرایش

در پاسخ به پرسش برخی از وسایل ارتباط جمعی پیرامون انتشار اعلامیه مورخ ۱۳۸۸/۵/۲۴ با امضای جبهه ملی ایران تحت عنوان «دولت در سایه» در بعضی از سایت‌های اینترنتی به اطلاع می‌رساند که اعلامیه مزبور صرفنظر از مفاد آن مربوط به نهادهای شورای مرکزی با هیئت رهبری و یا هیئت اجرائیه جبهه ملی نبوده و بطوریکه تحقیق شده از طرف چند نفر اعضای سازمان دانش آموختگان منتشر شده است.

همانگونه که قبلاً نیز اعلام گردیده کلیه انتشارات رسمی جبهه ملی ایران با تصویب یکی از نهادهای فوق‌الذکر و تنها از طریق روابط عمومی هیئت اجرائیه منتشر می‌گردد در غیر اینصورت فاقد اعتبار بوده و ربطی به سازمان جبهه ملی ایران نخواهد داشت.

تهران – ۱۳۸۸/۵/۲۵

روابط عمومی هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران

دیدار عده‌ای از سران جبهه ملی با خانواده آقای دکتر محمد ملکی[۸]

ویرایش

عصر روز یکشنبه۱۳۸۸/۷/۱۹ جمعی از اعضای شورای مرکزی و کمیته تشکیلات جبهه ملی ایران در منزل آقای دکتر محمد ملکی استاد و رئیس اسبق دانشگاه تهران که صرفاً بعلت بیان عقیده از تاریخ ۱۳۸۸/۵/۳۱ در زندان اوین در بازداشت بسر می‌برد حضور یافته و مراتب حمایت خود را از آقای دکتر ملکی و کلیه زندانیان سیاسی به خانواده ایشان ابراز داشتند. در بین حاضران در منزل آقای دکتر ملکی، آقای ادیب برومند رئیس شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی، آقای حسین شاه حسینی نایب رئیس شورای مرکزی، خام فرشید افشار عضو هیئت رئیسه شورای مرکزی، خانم دکتر لقا اردلان عضو هیئت اجرائیه، دکتر هرمیداس باوند عضو هیئت رهبری و سخنگوی جبهه ملی، آقای اصغر فنی پور عضو هیئت اجرائیه، دکتر حسین موسویان رئیس هیئت اجرائیه جبهه ملی وآقایان مهندس محمد اویسی، عبدالله ازدوجینی، یوسف صحفی و فرهاد بیشه‌ای از اعضای کمیته تشکیلات جبهه ملی دیده می‌شدند. در این دیدار همسر آقای دکتر ملکی چگونگی بازداشت ایشان و وضعیت جسمانی نامساعد و شرایط نامناسب زندان را برای حضار توضیح دادند.

روابط عمومی هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران

۱۹/۷/۸۸

منابع

ویرایش

بیانیه‌های جبهه ملی ایران - تارنمای رسمی جبهه ملی ایران

  این اثر توسط پدیدآور آن، جبهه ملی ایران، به مالکیت عمومی درآمده است. این مربوط به تمام جهان است.
در برخی از کشورها ممکن است به صورت قانونی این امکان‌پذیر نباشد؛ اگر چنین است:
جبهه ملی ایران به هر کسی اجازهٔ استفاده از این اثر برای هر مقصودی، بدون هیچ‌گونه شرایطی، را می‌دهد تا وقتی که این شرایط توسط قانون مستلزم نشده باشند.