| | | | | | |
|
ای دل به سر مویی آزاد نخواهی شد |
|
مویی شدی اندر غم، هم شاد نخواهی شد |
|
|
در عافیت آبادت از رخنه درآمد غم |
|
پس رخنه چنان گشتی کباد نخواهی شد |
|
|
پولاد بسی دیدم کو آب شد از آتش |
|
تو آب شدی زین پس پولاد نخواهی شد |
|
|
ای غمزدهی خاکی کز آتش غم جوشی |
|
آبی که جز از آتش بر باد نخواهی شد |
|
|
تا داد همی جوئی رنجورتری مانا |
|
کز خود شوی آسوده از داد نخواهی شد |
|
|
تا چند کنی کوهی کورا نبود گوهر |
|
در کندن کوه آخر فرهاد نخواهی شد |
|
|
میدان ملامت را گر گوی شدی شاید |
|
کایوان سلامت را بنیاد نخواهی شد |
|
|
از مادر غم زادی آلودهی خون چون گل |
|
با هیچ طرب چون مل همزاد نخواهی شد |
|
|
از ریزش اشک خون کوفه شدی از طوفان |
|
روزی ز دل افروزی بغداد نخواهی شد |
|
|
خواهی دم شاهی زن خواهی دم درویشی |
|
کز غم به همه حالی آزاد نخواهی شد |
|
|
خاقانی اگر عهدی یاد تو کند عالم |
|
تو عهد کریمانی کز یاد نخواهی شد |
|