| | | | | | |
|
دوش چون خورشید را مصروع خاور ساختند |
|
ماه نورا چون حمایل چفته پیکر ساختند |
|
|
قرص خور مصروع از آن شد کز حمایل باز ماند |
|
کن حمایل هم برای قرصهی خور ساختند |
|
|
گوشهی جام شکسته سوی خاور شد پدید |
|
یک جهان نظاره کن کن جام از چه گوهر ساختند |
|
|
محتسب گودی به ماه روزه جام می شکست |
|
کن شکسته جام را رسوای خاور ساختند |
|
|
یا شبانگه فصد کردند اختران تب زده |
|
کسمان طشت و شفق خون، ماه نشتر ساختند |
|
|
چرخ جادو پیشه چون زرین قواه کرد گم |
|
دامن کحلیش را چینی مقور ساختند |
|
|
در زیان چرخ را گودئی که سهو افتاده بود |
|
کن زه سیمین بر آن دامن نه در خور ساختند |
|
|
ماه نو چون حلقهی ابریشم و شب موی چنگ |
|
موی و ابریشم بهمچون عود و شکر ساختند |
|
|
مهر چون در خوشه یک مه ساخت خرمن روشنان |
|
ماه را صاع زر شاه مظفر ساختند |
|
|
نیمهی قندیل عیسی بود یا محراب روح |
|
تا مثال طوق اسب شاه صفدر ساختند |
|
|
دوش چون من ماه نو دیدم به روی تخت شاه |
|
از ریاض خاطرم این قطعه نوبر ساختند |
|