| | | | | | |
|
من که خاقانیم آزاد دلم |
|
که خرد قائد رای است مرا |
|
|
بیش جان را نکنم زنگ زده |
|
کاینه عیب نمای است مرا |
|
|
هم فراغ است کز آئینهی جان |
|
صیقل زنگ زدای است مرا |
|
|
نکنم مدح سرایی به دروغ |
|
که زبان صدق سرای است مرا |
|
|
همه حسن در تن من سلطان است |
|
جز مشامی که گدای است مرا |
|
|
به توکل زیم اکنون به کسب |
|
که رضا صبر فزای است مرا |
|
|
نان دو نان نخورم بیش که دین |
|
توشهی هر دو سرای است مرا |
|
|
من تیمم به سر خاک نجس |
|
کی کنم؟ کب خدای است مرا |
|
|
نور پروردهی کشف است دلم |
|
که یقین پردهگشای است مرا |
|
|
ننگ دارم که شوم کرکس طبع |
|
کز خرد نام همای است مرا |
|
|
بختم انگشت کژ است آوخ از آنک |
|
هنر انگشت نمای است مرا |
|
|
پاک بودم دم دنیا نزدم |
|
کو جنب بود نشایست مرا |
|
|
آنچه بایست ندادند به من |
|
وانچه دادند نبایست مرا |
|