خواجوی کرمانی (غزلیات)/آن رفت که میل دل من سوی شما بود
آن رفت که میل دل من سوی شما بود | شب تا بسحر خوابگهم کوی شما بود | |||||
آن رفت که پیوستهام از روی عبادت | محراب روان گوشهی ابروی شما بود | |||||
آن رفت که شمع دل من در شب حیرت | در سوز و گداز از هوس روی شما بود | |||||
آن رفت که از نکهت انفاس بهاران | مقصود من سوخته دل بوی شما بود | |||||
آن رفت که در تیره شب از غایت سودا | دلبند من خسته جگر موی شما بود | |||||
آن رفت که هر دم که ز بابل ز دمی لاف | چشمم همه بر غمزهی جادوی شما بود | |||||
آن رفت که مرغ دل پر آتش خواجو | پروانهی شمع رخ دلجوی شما بود |