خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای سنبل تازه دسته بسته
ای سنبل تازه دسته بسته | و افکنده برآب دسته دسته | |||||
خط تو بنفشهئی نباتی | قد تو صنوبری خجسته | |||||
آن هندوی پر دل تو در چین | بس قلب دلاوران شکسته | |||||
در دیدهی من خیال قدت | چون سرو ز طرف چشمه رسته | |||||
پیش دهن شکر فشانت | بی مغز بود حدیث پسته | |||||
چون زلف تو در کشاکش افتاد | شد رشتهی جان ما گسسته | |||||
دریاب که باز کی دهد دست | صیدی که بود ز قید جسته | |||||
برخیز و چراغ صبحگاهی | زاه سحرم نگر نشسته | |||||
خواجو دل خسته را بزنجیر | در جعد مسلسل تو بسته |