خواجوی کرمانی (غزلیات)/بی تو مرا پر آب دیده
بی تو مرا پر آب دیده | نادیده بخواب خواب دیده | |||||
ما پست و ترا بلند قامت | ما مست و ترا خراب دیده | |||||
جان قول تو بی سخن شنیده | دل روی تو بی نقاب دیده | |||||
از دیده فتاده در بلا دل | وز دل شده در عذاب دیده | |||||
یک ذره از آنکه در تو پیداست | نادیده درآفتاب دیده | |||||
هر لحظهام از غم تو کرده | رخساره بخون خضاب دیده | |||||
در آتش فرقتت ندیده | همچون دل من کباب دیده | |||||
فریاد لب تو کرده هر دم | در ساغر من شراب دیده | |||||
یکباره بقصد خون خواجو | افکنده سپر برآب دیده |