| | | | | | |
|
حیات بخش بود باده خاصه وقت صبوح |
|
که راح را بود آندم خواص جوهر روح |
|
|
فکنده مرغ صراحی خروش در مجلس |
|
چو بلبلان سحر در چمن بوقت صبوح |
|
|
مباش بی لب یاقوت و جام یاقوتی |
|
که نیست بی می و معشوق در زمانه فتوح |
|
|
مرا چو توبه گنه بود توبه کردم از آن |
|
که گر نکرد گناه از چه توبه کرد نصوح |
|
|
نوشتهاند بر اوراق کارنامهی عشق |
|
که رند را نبود در صلاح و توبه صلوح |
|
|
مرا که از درت امید فتح بابی نیست |
|
در دو لختی چشمست بر رهت مفتوح |
|
|
خیال نرگس مستت چو در دلم گذرد |
|
شود ز خنجر خونریز او دلم مجروح |
|
|
فشاند برجگر ریش من غم تو نمک |
|
نبشت دفتر حسن ترا خط تو شروح |
|
|
گر آب دیده ز سر برگذشت خواجو را |
|
گمان مبر که بطوفان هلاک گردد نوح |
|