خواجوی کرمانی (غزلیات)/خیمهی نوروز بر صحرا زدند
خیمهی نوروز بر صحرا زدند | چارطاق لعل بر خضرا زدند | |||||
لاله را بنگر که گوئی عرشیان | کرسی از یاقوت برمینا زدند | |||||
کارداران بهار از زرد گل | آل زر بر رقعهی خارا زدند | |||||
از حرم طارم نشینان چمن | خرگه گلریز بر صحرا زدند | |||||
گوشههای باغ از آب چشم ابر | خندهها بر چشمهای ما زدند | |||||
مطربان با مرغ همدستان شدند | عندلیبان پردهی عنقا زدند | |||||
در هوای مجلس جمشید عهد | غلغل اندر طارم اعلی زدند | |||||
باد نوروزش همایون کاین ندا | قدسیان در عالم بالا زدند | |||||
طوطیان با طبع خواجو گاه نطق | طعنهها بر بلبل گویا زدند |