خواجوی کرمانی (غزلیات)/دلا سود عالم زیانی نیرزد
دلا سود عالم زیانی نیرزد | همای سپهر استخوانی نیرزد | |||||
برین خوان هر روزه این قرص زرین | براهل معنی بنانی نیرزد | |||||
چو فانیست گلدستهی باغ گیتی | به نوباوهی بوستانی نیرزد | |||||
چراغی کزو شمع مجلس فروزد | بدرد دل دودمانی نیرزد | |||||
زبان درکش از کار عالم که عالم | به آمد شد ترجمانی نیرزد | |||||
بقاف بقا آشیان کن چو عنقا | که این خاکدان آشیانی نیرزد | |||||
زمانی بیا تا دمی خوش برآریم | که بی ما زمانه زمانی نیرزد | |||||
برافروز شمع دل از آتش عشق | که شمع خرد شمعدانی نیرزد | |||||
چو خواجو گر اهل دلی جان برافشان | چه یاری بود کو بجانی نیرزد |