| | | | | | |
|
رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت بردهاند |
|
خار ما خوردیم و ایشان گل بدست آوردهاند |
|
|
گر حرامی در رسد با ما چه خواهد کرد از آنکه |
|
رخت ما پیش از نزول ما بمنزل بردهاند |
|
|
می پرستان محبت را ز غم اندیشه نیست |
|
از برای آنکه آب زندگانی خوردهاند |
|
|
هر که در عشق پریرویان نیامد در شمار |
|
عارفانش از حساب عاقلان نشمردهاند |
|
|
با وجود آنکه بد گفتند و نیک انگاشتیم |
|
ما نیازردیم و بدگویان ز ما آزردهاند |
|
|
گلعذاران بین که کل پرده بر ما میدرند |
|
ما برون افتاده ویشان همچنان در پردهاند |
|
|
باد پیمایان که آگه نیستند از سوز عشق |
|
زان نمیسوزند از آه گرم ما کافسردهاند |
|
|
زنده دل قومی که پیش تیغ عشقت شمعوار |
|
ز آتش دل سر فدا کردند و پای افشردهاند |
|
|
چون ببدنامی برآمد نام خواجو در جهان |
|
نیک نام آنها که ترک نیک نامیکردهاند |
|