| | | | | | |
|
سرو را گل یار نبود گر بود نبود چنین |
|
سرو گل رخسار نبود ور بود نبود چنین |
|
|
دیدمش دی بر سر گلبار و گفتم راستی |
|
سرو در گلبار نبود ور بود نبود چنین |
|
|
طره هندوش بین کاندر همه هندوستان |
|
هندوئی طرار نبود ور بود نبود چنین |
|
|
در ختن چون زلف چین بر چین مشک آسای او |
|
نافهی تاتار نبود ور بود نبود چنین |
|
|
مردهی بیمار چشم مست مخمور توام |
|
مردهئی بیمار نبود ور بود نبود چنین |
|
|
فتنهی بیدار مستان نرگس پرخواب تست |
|
خفتهئی بیدار نبود ور بود نبود چنین |
|
|
با وجود مردم آزاری چو چشم آهویت |
|
مست مردم دار نبود ور بود نبود چنین |
|
|
جز لب یاقوت شکر بار شورانگیز تو |
|
لعل شکر بار نبود ور بود نبود چنین |
|
|
دوش خواجو چون عذارت دید گفت اندر چمن |
|
هیچ گل بیخار نبود ور بود نبود چنین |
|