خواجوی کرمانی (غزلیات)/لب شیرین تو هر دم شکر انگیزترست
لب شیرین تو هر دم شکر انگیزترست | زلف دلبند تو هر لحظه دلاویزترست | |||||
برسرآمد ز جهان جزع تو در خونخواری | گر چه چشم من دل سوخته خونریزترست | |||||
ایکه از تنگ شکر شور برآورد لبت | هر زمان پسته تنگت شکر آویزترست | |||||
همچو سرچشمهی نوش تو ز بهر سخنم | چشمم از درج عقیقت گهر انگیزترست | |||||
نشنود پند تو ای زاهد تردامن خشک | هرکش از درد مغان دامن پرهیزترست | |||||
آتشست این دل شوریده من پنداری | زانکه هر چند که او سوخته تر تیزترست | |||||
تا هوای گل رخسار تو دارد خواجو | هر شب از بلبل دلسوخته شب خیزترست |