| | | | | | |
|
ما دلی ایثار او کردیم و جانی یافتیم |
|
گوهری در پایش افکندیم و کانی یافتیم |
|
|
چون نظر کردیم در بستان بیاد قامتش |
|
راستی را از سهی سروی روانی یافتیم |
|
|
با خیال عارض گلرنگ و قد سرکشش |
|
بر سر هر شاخ عرعر گلستانی یافتیم |
|
|
گر چه چون عنقا به قاف عشق کردیم آشیان |
|
مرغ دلرا هر نفس در آشیانی یافتیم |
|
|
ترک عالم گیر و عالمگیر شو زیرا که ما |
|
هر زمانی خویشتن را در مکانی یافتیم |
|
|
در جهان بی نشانی تا نیاوردیم روی |
|
ظن مبر کز آن بت مه رو نشانی یافتیم |
|
|
سالها کردیم قطع وادی عشقش ولیک |
|
تا نپنداری که این ره را کرانی یافتیم |
|
|
ما نه از چشم گران خواب تو بیماریم و بس |
|
زانکه در هر گوشه از وی ناتوانی یافتیم |
|
|
در گلستان غم عشق تو از خوناب چشم |
|
هر گیاهی را که دیدیم ارغوانی یافتیم |
|
|
چون بیاد تیغ مژگان تو بگشودیم چشم |
|
هر سو مو بر تن خواجو سنانی یافتیم |
|