خواجوی کرمانی (غزلیات)/چو چشم مست تو می پرستم
چو چشم مست تو می پرستم | چو درج لعل تو نیست هستم | |||||
بیار ساقی شراب باقی | که همچو چشم تو نیمه مستم | |||||
نه خرقه پوشم که باده نوشم | نه خودپرستم که می پرستم | |||||
چو می چشیدم ز خود برفتم | چو مست گشتم ز خود برستم | |||||
ز دست رفتم مرو بدستان | ز پا فتادم بگیر دستم | |||||
منم گدایت مطیع رایت | و گر تو گوئی که نیست هستم | |||||
مگو که خواجو چه عهد بستی | بگو که عهد تو کی شکستم |