| | | | | | |
|
به دعوت همکسی راکس نمیگوید بیا اینجا |
|
صدای نان شکستنگشت بانگ آسیا اینجا |
|
|
اگربااین نگوبیهاست خوان جود سرپوشش |
|
ز وضع تاج برکشکول میگریدگدا اینجا |
|
|
فلک در خاک پنهانکرد یکسر صورت آدم |
|
مصورگردهای میخواهد از مردم گیا اینجا |
|
|
عیار ربط الفت دیگر از یارانکه میگیرد |
|
سر وگردن چوجام وشیشه است ازهم جدا اینجا |
|
|
جهان نامنفعلگلکرد، اثر هم موقعی دارد |
|
عرقواری به رویکس نمیشاشد حیا اینجا |
|
|
ز بیمغزی شکوه سلطنت شد ننگکناسی |
|
بهجای استخوانگه خورده می گردد هما اینجا |
|
|
که میآرد پیام دوستان رفته زین محفل |
|
مگر از نقش پایی بشنویم آواز پا اینجا |
|
|
غبار صبح دیدی شرمدار ز سیر اینگلشن |
|
ز عبرت خاک بر سرکرده میآید هوا اینجا |
|
|
اگر در طبع غیرت ننگ اظهار غرض باشد |
|
کف پا کند سرکوبی دست دعا اینجا |
|
|
طرب عمریست با سازکدورت برنمیآبد |
|
سیاهی پیشتاز افتاد ز رنگ حنا اینجا |
|
|
روم درکنج تنهایی زمانی واکشم بیدل |
|
کهاز دلهای پر در بزمصحبت نیست جا اینجا |
|