| | | | | | |
|
به مهر مادر گیتی مکش رنج امید اینجا |
|
که خونها میخورد تا شیر میگردد سفید اینجا |
|
|
مقیم نارسایی باش پیش از خاک گردیدن |
|
که سعی هر دو عالم چون عرق خواهد چکید اینجا |
|
|
محیط از جنبش هر قطره صد توفان جنون دارد |
|
شکست رنگ امکان بود اگر یکدل تپید اینجا |
|
|
گداز نیستی از انتظارم بر نمیآرد |
|
ز خاکستر شدن گل میکند چشم سفید اینجا |
|
|
ز ساز الفت آهنگ عدم در پردهٔ گوشم |
|
نوایی میرسد کز بیخودی نتوان شنید اینجا |
|
|
درین محنتسرا آیینهٔ اشک یتیمانم |
|
که در بیدستوپایی هم مرا باید دوید اینجا |
|
|
کباب خامسوز آتش حسرت دلی دارم |
|
که هر جا بینوایی سوخت دودش سرکشید اینجا |
|
|
نیاز سرکشان حسن آشوبی دگر دارد |
|
کمینگاه تغافل شد اگر ابرو خمید اینجا |
|
|
تپشهای نفس از پردهٔ تحقق میگوید |
|
که تا از خود اثر داری نخواهی آرمید اینجا |
|
|
بلندست آنقدرها آشیان عجز ما بیدل |
|
که بیسعی شکست بال و پر نتوان رسید اینجا |
|