دیوان حافظ/کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
۱۶۱ | کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد | یک نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد | ۲۳۲ | |||
از لعل تو گر یابم انگشتریِ زنهار | صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد | |||||
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل | شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد | |||||
هر کو نکند فهمی زین کلک خیالانگیز | نقشش بحرام ار خود صورتگر چین باشد | |||||
جام می و خون دل هر یک بکسی دادند | در دایرهٔ قسمت اوضاع چنین باشد | |||||
در کار گلاب و گل حکمِ ازلی این بود | کاین شاهد بازاری وان پردهنشین باشد | |||||
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر | ||||||
کاین سابقهٔ پیشین تا روز پسین باشد |