دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/هر دم چو آفتاب ز موج سماروم
ای صاحبی که از شرف مدح ذات تو
هر دم چو آفتاب ز موج سماروم
چون جمله اهل فضل ز جود توشا کردند
پس من شکسته دل ز جنابت چرا روم
یا داد من بده به طریقی که دیدهام
یاره به من نمای بگو تا کجا روم
هر کس رضای خویش کند حاصل از کفت
آخر روا مدار که من بی رضا روم
واجب چنان کند بدین آب و این قبول
یکبارگی به .... وا روم