دیوان سلمان ساوجی/قطعهها
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/دمادم میرسد جانم به لب چون ساغر صهبا
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/لاجرم بهر بزرگان *** نجنباند ز جا
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/میگشاید از زبان، صد چشمه حیوان مرا
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کای پسر چون حاجتی افتد تو را
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/این دو هندوی جهاندیده نورانی را
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/زد آتش در درون صد بار آب زندگانی را
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بعد ازین هر گدا و تونی را
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/سپهر کوه و قار آفتاب ابر عطا
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/آسمان عکسی ز روی عالم آرای شما
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به آب شهر معظم که خاک بر سر آب
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که احوال حاجی است در اضطراب
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که خاک پای تو را چاکرست آب حیات
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/گوش تا گوش از صدای کوس فتح و نصرتت
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/گمان مبر که عذارت در آفتاب بسوخت
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/از پای تا به سر همه عین سعادت است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به غلامی درت قیصر و خاقان بر خاست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/هر کسی را به نفس خود شرف است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/جویبار مملکت پیوسته سبز و خرم است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کلاه گوشه خورشید زنگ زرین است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/تو را ملک سلیمان در نگین است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که تاب مهرت اندر جان ماه است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/موکب نصرت عنایت در عنان پیوسته است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/آیین وضع و حمل ولادت نهاده است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بی حضور شما چه فایده است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/شادان شدم از آنکه مرا چارپا بسی است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/گرچه بیش از همه بدنام و دنی است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بنده عمری ازین بلا میجست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/گفتم ای جان و دل که روی تو خست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/زانها که در سواد دل و دفتر آمده است
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/گفتم از افلاس وا خواهیم رست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/لیکن از بیماری جان بود پایم سخت سست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بالای دست را بعه آسمان نشست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/ای خواجهای که دین و سعادت قرین توست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به های های ز دست تو بارها بگریست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/لیکن اسباب شدن ما را مهیا هیچ نیست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/جز جنابت در جهان امروز استظهار نیست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/تو را زین چنین قحبهای ننگ نیست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/خواجه را شرط و قول و پیمان نیست
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که بهر معیشت ز مال بضاعت
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که هر چه هست به جز خدمت تو نیست صلاح
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/ای به تو کشور کرم، آباد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/متصل با صباح محشر باد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/چون خیامت بارگاه آسمان برکنده باد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/تو از طمع که سه حرف میان تهی افتاد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به وجودت ابدا زحمت و رنجی مرساد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/طبع جهان به خرمی دولت تو شاد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/زهی نهاده نهاد تو عدل را بنیاد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که تا آستان بوسد و باز گردد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/فلک نقش ثنایت مینگارد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/در کسوت فاقه چون به سر برد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/جز از غبار درت توتیا نخواهد کرد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/طایران فتح را از پر تیرت بال کرد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/نامهای دوش به سلمان ز سلیمان آورد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/همچو اطفال کعب میبازد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/همه خزائن کان خاک خان نمیارزد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/از بدان جز بدی نیاموزد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/این چنین لطف و کرم هم ز شما برخیزد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/در مجلس تو منصب بالا نمیرسد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/سبق ز جمله اقران خود مرا باشد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/با تو پیوسته هم عنان باشد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/در قول پادشاهان قیلی مگر نباشد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که چون من نغز گفتاری نباشد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به رقعهای که ز خطش زلال جان بچکد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/شهسوار همتت تا قرب اوادنی براند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/از زرت دامن فرو باید فشاند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/غبار فتنه و ظلم از هوای ملک بنشاند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/خلق را دردل به غیر از غم نماند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/همه دعای تو گوید همه ثنای تو خداوند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/هر یک از هر جنس چندین چارپا بستهاند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/زین و پالان را به تنگ آوردهاند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/گردن از گردون گردان از چه میافراشتند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کفن خود چو کرم پیله تند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/وز پهلوی اقبال تو ادبیر شدند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که به دم سردی و افسردگی از دی بترند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کار بر من دراز میگیرند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/وینان که ملازمان میرند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بیحیا شخصی بود گر دعوی رادی کند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به سر تخت خسروی سوگند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/راه برون شدن که تو را هم قفس نماند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بی وجه مرا در پی خود چند دوانند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/ملک و اسباب و زن و فرزند را مرهون کنند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کار جهان به تیغ جهانگیر میکنند
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بنده زین دایره جمع جدا خواهد بود
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/جگرم غرق خون چو مشک بود
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که با ضمیر تو خورشید راضیا نبود
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به ملک فارس به تحصیل وجه زر برود
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/حال پیراهن یوسف همه پوشیده شود
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/هست و فرض است که قرض غرما باز دهد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/دختران غنچه را تعلیم مستوری دهد
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/خود فلک را چه دری بهتر ازین میباید
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/عذار فتح به خط معنبر آراید
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/گره عقد ز ابروی فلک بگشاید
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/آمد از بندگی شاه که میفرماید
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/سوال کرد غرض آنکه مدتی است مدید
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به گوش صامعه جز مدحت شما نرسید
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/گهر به رطل نیامد درم به من نرسید
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/چو پروانه تا چند تابم دهید
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/همچنین معمورهاش را تا ابد معمور دار
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/برد به حضرت خورشید آسمان مقدار
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که سایه بر سر سکان ربع مسکون دار
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کرد قیتولهای مردم پر
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/از غبار ذر ور نیکوتر
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/چنان بزرگ که اندک جریمه سرور
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به فحش و زجر فرو شست خواجه مغرور
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/از سر خویش تا به افسر هور
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/آهنیت خود تاج سر شد و مرکب سریر
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/حکایتی برساند به بارگاه وزیر
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/چهرهای زردست و چشم اشک پاش
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/داد حبی مسلهم فرزند مردود حبش
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/شاخی است که غنچه گشت بارش
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/چار ترکت باید اول تا رود کارت ز پیش
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به آرزوی تو برخاستم ز مسکن خویش
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/فیض احسان تو فایض بر سماوات است و ارض
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/از سماوات و ارض افزون عرض
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/شد نهان در حجاب منع دریغ
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/دریا و کوه را همگی برد آب و سنگ
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کای گرفته ز جهان طبع لطیف تو ملال
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/زهی خرد ز وجود تو کسب کرده کمال
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/در کمال شرف و قدر ازان سوی کمال
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که رزق خلق خدا را کف تو گشت کفیل
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که سلک ملک ز رایش گرفته است نظام
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/ای تو را مه چاکر و کیوان غلام
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/حدیث فاقه داعی و عرض قصه وام
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/من دعایت با دعای قدسیان پیوستهام
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/صدر تو قبله عرب و کعبه عجم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/مژده فتحی دگر میآیدم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/باغ خلق تو را هوا دارم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/در ثنایت عقدهای در مکنون آورم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/منع نتوان کرد سلمان نیست اینجا جای خشم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/با آنکه طبع بنده لطیف است چون کنم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بر همه سروران تویی مخدوم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/هر دم چو آفتاب ز موج سماروم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/روی بخت تو تازه میخواهم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/صورت رحمت علی علیم
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/دارای تاج بخش و خدیو جهان ستان
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/زبده ارکان و انجم حاصل کون و مکان
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/همگان را آن سخن مبذول باید داشتن
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/خازن گنج ممالک، مالک ملک سخن
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/غرق عرق زاده بحر عدن
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/در آخر رجب افتاد اتفاق حسن
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/زهی به جاه و جمال تو چشم جان روشن
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/تا نجویی زینهار آزار من
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/به همه بابی از بهشت برین
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/معدن خلق حسن مظهر حق شاه حسین
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/همچنان باشد به نام او مقرر همچنین
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/رفتی و ماند از تو خالی جای تو
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/ای جلال رفعتت را اوج گردون پایگاه
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/زمان وقف جمال عرب همه ساله
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کرد از گردون سوال شاه زمانه
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/ای لطف تو روح را سکینه
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/ای جوان گرچه به غایت حوبی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که آسمان بزرگی و اختر دادی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/ناله افتاده باری آمدی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/داشتی مایه در چکانیدی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که گردون مروت را مداری
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/نصیب من همه سرگشتگی است پنداری
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/بر شاه دلشاد کاری نداری
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/منش دانم بد اندیشی است بد نفسی بد آموزی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/که کرده بود خرابش جهان ز بی باکی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/همچو شمعش نگریزد ز ثبات قدمی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/کز سم اسب به مژگان گرد ره بزدودمی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/مرا چون توانی که غمگین کنی
- دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/مشابه است به بی دولتی و بی دینی