دیوان شمس/آمد آمد در میان خوب ختن

دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(آمد آمد در میان خوب ختن)
  آمد آمد در میان خوب ختن هر دو دستت را بشو از جان و تن  
  داد شمشیری به دست عشق و گفت هرچ بینی غیر من گردن بزن  
  اندر آب انداز الا نوح را هر که باشد خوب و زشت و مرد و زن  
  هر که او اندر دل نوح است رست هر که در پستی است در دریا فکن