دیوان شمس/آن شکرپاسخ نباتم میدهد
آن شکرپاسخ نباتم میدهد | و آنک کشتستم حیاتم میدهد | |||||
آن که در دریای خونم غرقه کرد | یونس وقتم نجاتم میدهد | |||||
در صفات او صفاتم نیست شد | هم صفا و هم صفاتم میدهد | |||||
رخت را برد و مرا درویش کرد | نک ز یاقوتش زکاتم میدهد | |||||
اسب من بستد پیاده ماندهام | وز دو رخ آن شاه ماتم میدهد | |||||
کوه طور از شاهماتش پاره شد | من کم از کاهم ثباتم میدهد | |||||
ماه عید روز وصلش خواستم | از شب هجران براتم میدهد | |||||
چون برون از شش جهت بد گنج عشق | زان جهت بی این جهاتم میدهد |