دیوان شمس/آن مایی همچو ما دلشاد باش
آن مایی همچو ما دلشاد باش | در گلستان همچو سرو آزاد باش | |||||
چون ز شاگردان عشقی ای ظریف | در گشاد دل چو عشق استاد باش | |||||
گر غمی آید گلوی او بگیر | داد از او بستان امیرداد باش | |||||
جان تو مستست در بزم احد | تن میان خلق گو آحاد باش | |||||
گاه با شیرین چو خسرو خوش بخند | گه ز هجرش کوه کن فرهاد باش | |||||
گه نشاط انگیز همچون گلشنش | گه چو بلبل نال و خوش فریاد باش | |||||
پیش سروش چون خرامد خاک باش | چون گلش عنبر فشاند باد باش | |||||
حاصل اینست ای برادر چون فلک | در جهان کهنه نوبنیاد باش | |||||
در میان خارها چون خارپشت | سر درون و شادمان و راد باش |