دیوان شمس/از سوی دل لشکر جان آمدند
از سوی دل لشکر جان آمدند | لشکر پیدا و نهان آمدند | |||||
جامه صبر من از آن چاک شد | کز ره جان جامه دران آمدند | |||||
چادر افکنده عروسان روح | در طلب شاه جهان آمدند | |||||
بر مثل سیل خوش از لامکان | رقص کنان سوی مکان آمدند | |||||
صورت دل صورتها را شکست | پردگیان ملک ستان آمدند | |||||
هر چه عیان بود نهان آمدند | هر چه نهان بود عیان آمدند | |||||
هر چه نشان داشت نشانش نماند | هر چه نشان نیست نشان آمدند |