دیوان شمس/اندرآمد شاه شیرینان ترش
اندرآمد شاه شیرینان ترش | جان شیرینم فدای آن ترش | |||||
چشم کژبین را بگفتم کژ مبین | کس کند باور گل خندان ترش | |||||
در هر آن زندان که درتابد رخش | کس نماند در همه زندان ترش | |||||
گرد باغش گشتم و والله نبود | میوهای اندر همه بستان ترش | |||||
در حرم خندان بود سلطان ولیک | مینماید خویش در دیوان ترش | |||||
گر تو مرد ممنی باور مکن | انگبین و شکر و ایمان ترش | |||||
منکر ار باشد ترش نبود عجب | نسبتی دارد به بادنجان ترش |