دیوان شمس/ایا خورشید بر گردون سواره
ایا خورشید بر گردون سواره | به حیله کرده خود را چون ستاره | |||||
گهی باشی چو دل اندر میانه | گهی آیی نشینی بر کناره | |||||
گهی از دور دور استاده باشی | که من مرد غریبم در نظاره | |||||
گهی چون چاره غمها را بسوزی | گهی گویی که این غم را چه چاره | |||||
تو پاره میکنی و هم بدوزی | که دل آن به که باشد پاره پاره | |||||
گهی دل را بگریانم چو طفلان | مرا گویی بجنبان گاهواره | |||||
گهی بر گیریم چون دایگان تو | گهی بر من نشینی چون سواره | |||||
گهی پیری نمایی گاه دومو | زمانی کودک و گه شیرخواره | |||||
زبونم یا زبونم تو گرفتی | زهی عیار و چست و حیله باره |