| | | | | | |
|
این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست |
|
گر نزد یار باشد وگر نزد یار نیست |
|
|
صورت چه پای دارد کو را ثبات نیست |
|
معنی چه دست گیرد چون آشکار نیست |
|
|
عالم شکارگاه و خلایق همه شکار |
|
غیر نشانهای ز امیر شکار نیست |
|
|
هر سوی کار و بار که ما میر و مهتریم |
|
وان سو که بارگاه امیرست بار نیست |
|
|
ای روح دست برکن و بنمای رنگ خوش |
|
کاینها همه بجز کف و نقش و نگار نیست |
|
|
هر جا غبار خیزد آن جای لشکرست |
|
کتش همیشه بیتف و دود و بخار نیست |
|
|
تو مرد را ز گرد ندانی چه مردیست |
|
در گرد مرد جوی که با گرد کار نیست |
|
|
ای نیکبخت اگر تو نجویی بجویدت |
|
جویندهای که رحمت وی را شمار نیست |
|
|
سیلت چو دررباید دانی که در رهش |
|
هست اختیار خلق ولیک اختیار نیست |
|
|
در فقر عهد کردم تا حرف کم کنم |
|
اما گلی که دید که پهلویش خار نیست |
|
|
ما خار این گلیم برادر گواه باش |
|
این جنس خار بودن فخرست عار نیست |
|