| | | | | | |
|
این کیست این این کیست این در حلقه ناگاه آمده |
|
این نور اللهی است این از پیش الله آمده |
|
|
این لطف و رحمت را نگر وین بخت و دولت را نگر |
|
در چاره بداختران با روی چون ماه آمده |
|
|
لیلی زیبا را نگر خوش طالب مجنون شده |
|
و آن کهربای روح بین در جذب هر کاه آمده |
|
|
از لذت بوهای او وز حسن و از خوهای او |
|
وز قل تعالوهای او جانها به درگاه آمده |
|
|
صد نقش سازد بر عدم از چاکر و صاحب علم |
|
در دل خیالات خوشش زیبا و دلخواه آمده |
|
|
تخییلها را آن صمد روزی حقیقتها کند |
|
تا دررسد در زندگی اشکال گمراه آمده |
|
|
از چاه شور این جهان در دلو قرآن رو برآ |
|
ای یوسف آخر بهر توست این دلو در چاه آمده |
|
|
کی باشد ای گفت زبان من از تو مستغنی شده |
|
با آفتاب معرفت در سایه شاه آمده |
|
|
یا رب مرا پیش از اجل فارغ کن از علم و عمل |
|
خاصه ز علم منطقی در جمله افواه آمده |
|