دیوان شمس/ای برادر عاشقی را درد باید درد کو
ای برادر عاشقی را درد باید درد کو | صابری و صادقی را مرد باید مرد کو | |||||
چند از این ذکر فسرده چند از این فکر زمن | نعرههای آتشین و چهرههای زرد کو | |||||
کیمیا و زر نمیجویم مس قابل کجاست | گرم رو را خود کی یابد نیم گرمی سرد کو |