دیوان شمس/ای برادر عاشقی را درد باید درد کو

دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(ای برادر عاشقی را درد باید درد کو)
  ای برادر عاشقی را درد باید درد کو صابری و صادقی را مرد باید مرد کو  
  چند از این ذکر فسرده چند از این فکر زمن نعره‌های آتشین و چهره‌های زرد کو  
  کیمیا و زر نمی‌جویم مس قابل کجاست گرم رو را خود کی یابد نیم گرمی سرد کو