| | | | | | |
|
ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو |
|
آیی به حجره من و گویی که گل برو |
|
|
تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم |
|
دانم من این قدر که به ترکی است آب سو |
|
|
آب حیات تو گر از این بنده تیره شد |
|
ترکی مکن به کشتنم ای ترک ترک خو |
|
|
رزق مرا فراخی از آن چشم تنگ توست |
|
ای تو هزار دولت و اقبال تو به تو |
|
|
ای ارسلان قلج مکش از بهر خون من |
|
عشقت گرفت جمله اجزام مو به مو |
|
|
زخم قلج مبادا بر عشق تو رسد |
|
از بخل جان نمیکنم ای ترک گفت و گو |
|
|
بر ما فسون بخواند ککجک ای قشلرن |
|
ای سزدش تو سیرک سزدش قنی بجو |
|
|
نام تو ترک گفتم از بهر مغلطه |
|
زیرا که عشق دارد صد حاسد و عدو |
|
|
دکتر شنیدم از تو و خاموش ماندم |
|
غماز من بس است در این عشق رنگ و بو |
|