دیوان شمس/ای حیلههات شیرین تا کی مرا فریبی
ای حیلههات شیرین تا کی مرا فریبی | آن را که ملک کردی دیگر چرا فریبی | |||||
اما چو جمله عالم ملک تو است کلی | بیرون ز ملکت خود دیگر که را فریبی | |||||
داوود را فریبی در دام ملک و دولت | و ایوب را دگرگون اندر بلا فریبی | |||||
آن را به دانه بردی وین را به دام بردی | آن دام دانه شد چون تو خوش لقا فریبی | |||||
فرعون عالمی را بفریبد و نداند | کان خاین دغا را هم در دغا فریبی | |||||
ای کمترین فریبت صد خونبهای صیدان | ای پربها که او را تو بیبها فریبی | |||||
ای دل خدا کسی را دانی چه سان فریبد | آخر تو جملگان را خود از خدا فریبی |