دیوان شمس/ای دل ز شاه حوران یا قبله صبوران
ای دل ز شاه حوران یا قبله صبوران | کن شکر با شکوران تو فتنه را مشوران | |||||
من مرد فتنه جویم من ترک این نگویم | من دست از او نشویم تو فتنه را مشوران | |||||
سرخیل بیدلانم استاد منبلانم | من عاشق فلانم تو فتنه را مشوران | |||||
از من مپرس چونم میبین که غرق خونم | این هم نهام فزونم تو فتنه را مشوران | |||||
من رستمم و روحم طوفان قوم نوحم | سرمست آن صبوحم تو فتنه را مشوران | |||||
تو نقش را نخوانی زیرا در این جهانی | تا این قدر بدانی تو فتنه را مشوران |