دیوان شمس/ای دوش ز دست ما رهیده
ای دوش ز دست ما رهیده | امشب نرهی به جان و دیده | |||||
در پنجه ماست دامن تو | ای دست در آستین کشیده | |||||
حیلت بگذار و آب و روغن | ماییم هریسه رسیده | |||||
چشم من و چشم تو حریفند | ای چشم ز چشم تو چریده | |||||
ای داده مرا شراب گلگون | گل از رخ زرد من دمیده | |||||
زلف چو رسن چو برفشاندی | از عشق چو چنبرم خمیده | |||||
رفتی و ز چشم من بریدی | خون آید لاشک از بریده | |||||
بر گرد خیال تو دوانیم | ای بر سر ما غمت دویده | |||||
بر روزن تو چرا نپرد | مرغی ز قفص به جان رهیده | |||||
خامش کردم که جمله عیبیم | ای با همه عیبمان خریده |