دیوان شمس/ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده
ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده | اجزای مرا چشمت اصحاب نظر کرده | |||||
باد تو درختم را در رقص درآورده | یاد تو دهانم را پرشهد و شکر کرده | |||||
دانی که درخت من در رقص چرا آید | ای شاخ و درختم را پربرگ و ثمر کرده | |||||
از برگ نمینازد وز میوه نمییازد | ای صبر درختم را تو زیر و زبر کرده |