| | | | | | |
|
ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای |
|
بر روی دام شعر دخانی نهادهای |
|
|
چندین هزار مرغ بدین فن بکشتهای |
|
پرهای کشته بهر نشانی نهادهای |
|
|
مرغان پاسبان تو هیهای میزنند |
|
درهای هویشان چه معانی نهادهای |
|
|
مرغان تشنه را به خرابات قرب خویش |
|
خمها و بادههای معانی نهادهای |
|
|
آن خنب را که ساقی و مستیش بود نبرد |
|
از بهر شب روی که تو دانی نهادهای |
|
|
در صبر و توبه عصمت اسپر سرشتهای |
|
و اندر جفا و خشم سنانی نهادهای |
|
|
بی زحمت سنان و سپر بهر مخلصان |
|
ملکی درون سبع مثانی نهادهای |
|
|
زیر سواد چشم روان کرده موج نور |
|
و اندر جهان پیر جوانی نهادهای |
|
|
در سینه کز مخیله تصویر میرود |
|
بی کلک و بیبنان تو بنانی نهادهای |
|
|
چندین حجاب لحم و عصب بر فراز دل |
|
دل را نفوذ و سیر عیانی نهادهای |
|
|
غمزه عجبتر است که چون تیر میپرد |
|
یا ابروی که بهر کمانی نهادهای |
|
|
اخلاق مختلف چو شرابات تلخ و نوش |
|
در جسمهای همچو اوانی نهادهای |
|
|
وین شربت نهان مترشح شد از زبان |
|
سرجوش نطق را به لسانی نهادهای |
|
|
هر عین و هر عرض چو دهان بسته غنچهای است |
|
کان را حجاب مهد غوانی نهادهای |
|
|
روزی که بشکفانی و آن پرده برکشی |
|
ای جان جان جان که تو جانی نهادهای |
|
|
دلهای بیقرار ببیند که در فراق |
|
از بهر چه نیاز و کشانی نهادهای |
|
|
خاموش تا بگوید آن جان گفتهها |
|
این چه دراز شعبده خوانی نهادهای |
|