دیوان شمس/ای که تو عشاق را همچو شکر میکشی
ای که تو عشاق را همچو شکر میکشی | جان مرا خوش بکش این نفس ار میکشی | |||||
کشتن شیرین و خوش خاصیت دست توست | زانک نظرخواه را تو به نظر میکشی | |||||
هر سحری مستمر منتظرم منتظر | زانک مرا بیشتر وقت سحر میکشی | |||||
جور تو ما را چو قند راه مدد درمبند | نی که مرا عاقبت بر سر در میکشی | |||||
ای دم تو بیشکم ای غم تو دفع غم | ای که تو ما را به دام همچو شرر میکشی | |||||
هر دم دفعی دگر پیش کنی چون سپر | تیغ رها کردهای تو به سپر میکشی |