دیوان شمس/ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا
ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا | پیوسته چنین بادا چون شیر و شکر با ما | |||||
ای چرخ تو را بنده وی خلق ز تو زنده | احسنت زهی خوابی شاباش زهی زیبا | |||||
دریای جمال تو چون موج زند ناگه | پرگنج شود پستی فردوس شود بالا | |||||
هر سوی که روی آری در پیش تو گل روید | هر جا که روی آیی فرشت همه زر بادا | |||||
وان دم که ز بدخویی دشنام و جفا گویی | میگو که جفای تو حلواست همه حلوا | |||||
گر چه دل سنگستش بنگر که چه رنگستش | کز مشعله ننگستش وز رنگ گل حمرا | |||||
یا رب دل بازش ده صد عمر درازش ده | فخرش ده و نازش ده تا فخر بود ما را |