| | | | | | |
|
بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما |
|
سور و عروسی را خدا ببرید بر بالای ما |
|
|
زهره قرین شد با قمر طوطی قرین شد با شکر |
|
هر شب عروسیی دگر از شاه خوش سیمای ما |
|
|
ان القلوب فرجت ان النفوس زوجت |
|
ان الهموم اخرجت در دولت مولای ما |
|
|
بسم الله امشب بر نوی سوی عروسی میروی |
|
داماد خوبان میشوی ای خوب شهرآرای ما |
|
|
خوش میروی در کوی ما خوش میخرامی سوی ما |
|
خوش میجهی در جوی ما ای جوی و ای جویای ما |
|
|
خوش میروی بر رای ما خوش میگشایی پای ما |
|
خوش میبری کفهای ما ای یوسف زیبای ما |
|
|
از تو جفا کردن روا وز ما وفا جستن خطا |
|
پای تصرف را بنه بر جان خون پالای ما |
|
|
ای جان جان جان را بکش تا حضرت جانان ما |
|
وین استخوان را هم بکش هدیه بر عنقای ما |
|
|
رقصی کنید ای عارفان چرخی زنید ای منصفان |
|
در دولت شاه جهان آن شاه جان افزای ما |
|
|
در گردن افکنده دهل در گردک نسرین و گل |
|
کامشب بود دف و دهل نیکوترین کالای ما |
|
|
خاموش کامشب زهره شد ساقی به پیمانه و به مد |
|
بگرفته ساغر میکشد حمرای ما حمرای ما |
|
|
والله که این دم صوفیان بستند از شادی میان |
|
در غیب پیش غیبدان از شوق استسقای ما |
|
|
قومی چو دریا کف زنان چون موجها سجده کنان |
|
قومی مبارز چون سنان خون خوار چون اجزای ما |
|
|
خاموش کامشب مطبخی شاهست از فرخ رخی |
|
این نادره که میپزد حلوای ما حلوای ما |
|