دیوان شمس/با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی
با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی | رو که بدین عاشقی سخت عظیم گولکی | |||||
ای تو فضول در هوا ای تو ملول در خدا | چون تو از آن قان نهای رو که یکی مغولکی | |||||
مستک خویش گشتهای گه ترشک گهی خوشک | نازک و کبرکت که چه در هنرک نغولکی | |||||
گر تو کتاب خانهای طالب باغ جان نهای | گر چه اصیلکی ولی خواجه تو بیاصولکی | |||||
رو تو به کیمیای جان مس وجود خرج کن | تا نشوی از او چو زر در غم نیم پولکی | |||||
گفتم با ضمیر خود چند خیال جسمیان | یا تو ز هر فسردهای سوی دلم رسولکی | |||||
نور خدایگان جان در تبریز شمس دین | کرد طریق سالکان ایمن اگر تو غولکی |