دیوان شمس/به شکرخنده ببردی دل من
به شکرخنده ببردی دل من | بشکن شکر دل را مشکن | |||||
دل ما را که ز جا برکندی | به تو آمد پر و بالش بمکن | |||||
بنگر تا به چه لطفش بردی | رحم کن هر نفسش زخم مزن | |||||
جانم اندر پی دل میآید | چه کند بیتو در این قالب تن | |||||
بیتو دل را نبود برگ جهان | بیتو گل را نبود برگ چمن | |||||
هین چرا بند شکستی خاموش | یا مگر نیست تو را بند دهن |