| | | | | | |
|
به عاقبت بپریدی و در نهان رفتی |
|
عجب عجب به کدامین ره از جهان رفتی |
|
|
بسی زدی پر و بال و قفص دراشکستی |
|
هوا گرفتی و سوی جهان جان رفتی |
|
|
تو باز خاص بدی در وثاق پیرزنی |
|
چو طبل باز شنیدی به لامکان رفتی |
|
|
بدی تو بلبل مستی میانه جغدان |
|
رسید بوی گلستان به گل ستان رفتی |
|
|
بسی خمار کشیدی از این خمیر ترش |
|
به عاقبت به خرابات جاودان رفتی |
|
|
پی نشانه دولت چو تیر راست شدی |
|
بدان نشانه پریدی و زین کمان رفتی |
|
|
نشانهای کژت داد این جهان چو غول |
|
نشان گذاشتی و سوی بینشان رفتی |
|
|
تو تاج را چه کنی چونک آفتاب شدی |
|
کمر چرا طلبی چونک از میان رفتی |
|
|
دو چشم کشته شنیدم که سوی جان نگرد |
|
چرا به جان نگری چون به جان جان رفتی |
|
|
دلا چه نادره مرغی که در شکار شکور |
|
تو با دو پر چو سپر جانب سنان رفتی |
|
|
گل از خزان بگریزد عجب چه شوخ گلی |
|
که پیش باد خزانی خزان خزان رفتی |
|
|
ز آسمان تو چو باران به بام عالم خاک |
|
به هر طرف بدویدی به ناودان رفتی |
|
|
خموش باش مکش رنج گفت و گوی بخسب |
|
که در پناه چنان یار مهربان رفتی |
|