دیوان شمس/جستهاند دیوانگان از سلسله
جستهاند دیوانگان از سلسله | ز آنک برزد بوی جان از سلسله | |||||
نعرهها از عاشقان برخاسته | الامان و الامان از سلسله | |||||
جان مشتاقان نمیگنجد همی | در زمین و آسمان از سلسله | |||||
پیش لیلی میبرم من هر دمی | جان مجنون ارمغان از سلسله | |||||
حلقههای عشق تو در گوش ماست | هوش ما را تو مران از سلسله | |||||
فتنه بین کز سلسله انگیختی | فتنه را هم مینشان از سلسله | |||||
صد نشان بر پای جان از بند توست | گر چه جان شد بینشان از سلسله | |||||
شمس تبریزی مرادم زلف توست | گر چه کردم من بیان از سلسله |