| | | | | | |
|
جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو |
|
گر نخواهی کبر را رو بیتکبر خاک شو |
|
|
خشم هرگز برنخیزد جز ز کبر و ما و من |
|
هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاک شو |
|
|
هر کجا تو خشم دیدی کبر را در خشم جو |
|
گر خوشی با این دو مارت خود برو ضحاک شو |
|
|
گر ز کبر و خشم بیزاری برو کنجی بخست |
|
ور ز کبر و خشم دلشادی برو غمناک شو |
|
|
خشم سگساران رها کن خشم از شیران ببین |
|
خشم از شیران چو دیدی سر بنه شیشاک شو |
|
|
لقمه شیرین که از وی خشم انگیزان مخور |
|
لقمه از لولاک گیر و بنده لولاک شو |
|
|
رو تو قصاب هوا شو کبر و کین را خون بریز |
|
چند باشی خفته زیر این دو سگ چالاک شو |
|