دیوان شمس/خیز تا فتنهای برانگیزیم
خیز تا فتنهای برانگیزیم | یک زمان از زمانه بگریزیم | |||||
بر بساط نشاط بنشینیم | همه از پیش خویش برخیزیم | |||||
جز حریف ظریف نگزینیم | با کسان خسان نیامیزیم | |||||
غم بیهوده در جهان نخوریم | می آسوده در قدح ریزیم | |||||
ما گرفتار شادی و طربیم | نه گرفتار زهد و پرهیزیم | |||||
گر ستیزه کند فلک با ما | بر مرادش رویم و نستیزیم | |||||
چون نداریم هیچ دست آویز | چند با هر کسی درآویزیم | |||||
عیش باقی است شمس تبریزی | مست جاوید شاه تبریزیم |