| | | | | | |
|
دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش |
|
آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش |
|
|
آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش |
|
گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش |
|
|
دل بگداخت چون شکر بازفسرد چون جگر |
|
باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش |
|
|
راه برم به سوی او شب به چراغ روی او |
|
چون برسم به کوی او حلقه در بگیرمش |
|
|
درد دلم بتر شده چهره من چو زر شده |
|
تا ز رخم چو زر برد بر سر زر بگیرمش |
|
|
گر چه کمر شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد |
|
زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش |
|
|
تا به سحر بپایمش همچو شکر بخایمش |
|
بند قبا گشایمش بند کمر بگیرمش |
|
|
خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش |
|
کرد سفر به خواب خوش راه سفر بگیرمش |
|