دیوان شمس/روی تو به رنگریز کان ماند
روی تو به رنگریز کان ماند | زلف تو به نقش بند جان ماند | |||||
گر سایه برگ گل فتد بر تو | بر عارض نازکت نشان ماند | |||||
روزی گذرد ز هجر تو سالی | مسکین عاشق چنان جوان ماند | |||||
دلتنگ نیم اگر چه دل تنگم | کخر دل من بدان دهان ماند | |||||
در چشم من آی تا تو هم بینی | یک تن که به صد هزار جان ماند |