دیوان شمس/ساقیا باده گلرنگ بیار
ساقیا باده گلرنگ بیار | داروی درد دل تنگ بیار | |||||
روز بزمست نه روز رزمست | خنجر جنگ ببر چنگ بیار | |||||
ای ز تو دردکشان دردکشان | دردیی که کندم دنگ بیار | |||||
من ز هر درد نمیگردم دنگ | دردی آن سره سرهنگ بیار | |||||
روز جامست نه نام و ناموس | نام از پیش ببر ننگ بیار | |||||
کیمیایی که کند سنگ عقیق | آزمون کن بر او سنگ بیار | |||||
صیقل آینه نه فلکست | ز امتحان آهن پرزنگ بیار | |||||
چشمه خضر تو را میخواند | که سبو کش دو سه فرسنگ بیار | |||||
پس گردن ز چه رو میخاری | نک ظفر هست تو آهنگ بیار | |||||
حرف رنگست اگر خوش بویست | جان بیصورت و بیرنگ بیار | |||||
کم کنی رنگ بیفزاید روح | بوی روح صنم شنگ بیار | |||||
لب ببند از دغل و از حیلت | جان بیحیلت و فرهنگ بیار |