| | | | | | |
|
سنگ شکاف میکند در هوس لقای تو |
|
جان پر و بال میزند در طرب هوای تو |
|
|
آتش آب میشود عقل خراب میشود |
|
دشمن خواب میشود دیده من برای تو |
|
|
جامه صبر میدرد عقل ز خویش میرود |
|
مردم و سنگ میخورد عشق چو اژدهای تو |
|
|
بند مکن رونده را گریه مکن تو خنده را |
|
جور مکن که بنده را نیست کسی به جای تو |
|
|
آب تو چون به جو رود کی سخنم نکو رود |
|
گاه دمم فرودرد از سبب حیای تو |
|
|
چیست غذای عشق تو این جگر کباب تو |
|
چیست دل خراب من کارگه وفای تو |
|
|
خابیه جوش میکند کیست که نوش میکند |
|
چنگ خروش میکند در صفت و ثنای تو |
|
|
عشق درآمد از درم دست نهاد بر سرم |
|
دید مرا که بیتوام گفت مرا که وای تو |
|
|
دیدم صعب منزلی درهم و سخت مشکلی |
|
رفتم و ماندهام دلی کشته به دست و پای تو |
|